«در آغوش درخت» و زیبایی اقلیم ایران
تاریخ انتشار: ۲۱ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۰۶۹۸۰۹
به گزارش خبرنگار سینمایی خبرگزاری آنا، فیلم در آغوش درخت ساخته بابک لطفی خواجه پاشا یکی از آثاری بود که به تعبیر عوامل سازنده گوشهای از زیبایی فراموش شده در سینمای ایران را به تصویر کشید.
حتماً از کادر بسته دوپسربچه شیرین زبانی که جوجه اردکهای خود را در رودخانه رها کردهاند و خودشان آب بازی میکنند، احساس خوبی به مخاطب دست میدهد اما زمانی که این صحنه به گم شدن دو کودک و احتمال غرق شدنشان در رودخانه بینجامد، دیگر چندان دلنشین نیست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در آغوش درخت یکی از آثار راه یافته به چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر یکی از آثاری بود که بار دیگر گوشه فراموش شدهای از سینمای ایران را به تصویر کشید.
اهمیت خانواده، نشاطی که در وجود کودکان است، اقلیم و طبیعت منحصر به فرد ایران و از همه مهمتر انسانیت که در وجود آدمها لمس میشود و باعث میشود تلخترین تلخیهای زندگی هم قابل تحمل شود.
بابک لطفی خواجه پاشا کارگردان این اثر معتقد است که پیام اصلی این فیلم طرح موضوع فقدان است. فقدان از چیزی که به یکباره از دست میدهیم و تازه بعد از این به اهمیت آن پی میبریم. فقدان از دست دادن فرزند و همسر.
اما در آغوش درخت قرار است از چه فقدانی بگوید؟ ماجرا در مورد خانواده چهار نفرهای است که پدرو مادر در حال طلاق از هم هستند و دو فرزند خردسال دارند. زن از تعرضی دچار فوبیا شده و همین موضوع او را تا پشت میز دادگاه برای طلاق کشانده است. مرد همچنان عاشق است و میگوید: «عشق درنا نیست که کوچ کند و برود.» پدر و مادر توافق کردهاند که هر کدام یکی از پسرها را نگه دارند و به همین دلیل باید بینشان فاصله ایجاد کنند تا به مرور زمان از هم جدا شوند. چیزی که مشاور خانواده نامش را گذاشته، تمرین دوری.
خانواده ایرانی در سینما جایگاه دارد؟
کارگردان معتقد است باید نقش خانواده در سینما برجسته شود. چرا که خانواده میتواند اجتماع، سیاست، اقتصاد و همه چیز را اصلاح کند.
افسوس این هنرمند از این است که خانوادهها آسیب میبینند و یکی از مهمترین آسیبها طلاق است.
این کارگردان بر خلاف برخی تولیدات در جشنواره هر چه میگوید و هر چه در فیلم به آن اشاره دارد، با استناد به آمار و نظر کارشناسان و مشاوران است. می گوید: «اینکه از هر چهار خانواده فرزنددار یک مورد به طلاق بینجامد اصلاً پسندیده نیست.»
لطفی خواجه پاشا سینمای ایران را سینمای اخلاق و معرفت میداند و حرکت سینمای ایران به سینمای خاکستری اروپای شرقی را یک ضعف میداند که مانع از طرح زیباییهای این سرزمین میشود.
خانواده چهار نفره در نهایت با پیدا شدن دو کودک خردسال به یکدیگرمی پیوندند اما این پایان زیبا چندان واقعی نیست. با این وجود سینما دوست دارد که آمال و آرزوها را به تصویر بکشد و غیرممکن را ممکن جلوه دهد.
استفاده مقبول از عناصر فرهنگی قوم ترک
ویژگی بارز دیگر این اثر، استفاده از عناصر فرهنگی قوم ترک است. در جایی که از موسیقی، از زبان، از آداب و رسوم و از باورهای این قوم مدد گرفته تا فیلمی که در ارومیه ساخته شده است را منطبق با فضای فیلم برداری بر روی پرده ببرد.
کارگردان معتقد است انتظار جهان هم توجه به فولکلور است اما اینکه ما در فیلم ها به جای طرح زیبایی مناطق، اقلیمی را سرد و سخت و به عنوان مثال محل قاچاق تعریف کنیم، درست نیست.
این اعتقاد در بازیگران و عوامل فیلم هم وجود دارد و جواد قامتی که بازیگر نقش اول فیلم است، تاکید دارد که ارومیه زیباییهایی دارد که به واقع بهشتی برای فیلمسازان است.
مناظر طبیعی، گل های وحشی، رودخانهها، درختان و مهمتر از همه خیال راحت آدمها در چنین فضاهایی، گمشدههای سینمای ایران است که به جای تمرکز بر رنگ خاکستری به سایر رنگها نیز نیاز دارد.
انتهای پیام/
منبع: آنا
کلیدواژه: در آغوش درخت بابک لطفی خواجه پاشا جشنواره فیلم فجر چهل و یکمین جشنواره فجر سینمای ایران آغوش درخت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ana.press دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۰۶۹۸۰۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۵ معلم از ۵ دهه؛ از پرویز فنیزاده تا رضا عطاران
آفتابنیوز :
در دهه پنجاه مهمترین شمایل معلم پرویز فنیزاده در «رگبار» بود و در اواخر این دهه فرامرز قریبیان در «جنگ اطهر» نقش معلم انقلابی را ایفا کرد. شاید بتوان گفت تنها در دهه شصت تعداد قابل توجهی کاراکتر معلم به فیلمهای ایرانی راه پیدا کردند؛ از خسرو شکیبایی در فیلم «رابطه» تا هما روستا در فیلم «پرنده کوچک خوشبختی» و علی نصیریان در «جادههای سرد» و مجید مجیدی در فیلم «شنا در زمستان»، چند نمونه از پرداختن سینمای دهه شصت به شخصیتهای معلمند. از دهه هفتاد از تعداد فیلمهایی که معلمها در آنان نقش محوری ایفا میکردند، کاسته شد. آنچه پیش رو دارید مروری است بر ۵معلم بهیادماندنی سینمای ایران در طول ۵دهه.
دهه پنجاه؛ آقای حکمتی (پرویز فنیزاده در فیلم «رگبار»)
بهیادماندنیترین تصویر معلم در سینمای قبل از انقلاب که معمولا عنایتی به حرفه معلمی نشان نمیداد. در فیلم «رگبار» آقای حکمتی معلمی است که به محلهای در جنوب شهر آمده است. مدرسه مهمترین و محوریترین لوکیشن فیلم «رگبار» است و فیلمساز تصویری دقیق و پرجزئیات از فضای آموزشی مدارس در ابتدای دهه پنجاه ارائه میدهد. ادارهکردن کلاسی شلوغ با پسربچههایی شیطان مهمترین مشکل آقای حکمتی در نیمه اول فیلم است. فیلم با علاقهمندی آقای حکمتی به عاطفه، خواهر یکی از دانشآموزان، وارد فضایی عاطفی میشود و درنهایت هم با انتقال از مدرسه و ترک محله به پایان میرسد. معمولا به انبوه تمثیلها و استعارهها در فیلم «رگبار» اشاره میشود و آنچه کمتر به آن توجه شده، تصویر ملموس معلمی است که نمیخواهد تن به آنچه هست بدهد. آقای حکمتی یکی از ملموسترین غریبههایی است که نویسنده و کارگردان «رگبار» در طول دوران فعالیت هنریاش آفریده است.
دهه۶۰؛ بیژن امکانیان در «دبیرستان»
علی ناصری، معلم زیستشناسی در فیلم «دبیرستان» (۱۳۶۶) با ایفای نقش بیژن امکانیان، در دههای که تعداد زیادی از شخصیتهای سینمای ایران معلم بودند، به چند دلیل شاخص و بهیادماندنی است؛ معلمی که خود سابقه اعتیاد داشته و مثل بیشتر معلمهای سینمای ایران در دهه شصت آرمانگراست و میکوشد شاگردانش را از دام اعتیاد بیرون بکشد. فیلم بهعنوان ملودرامی تلخ، یکی از موفقترین آثار سینمای ایران در دهه شصت است که سال۶۶ سینماروهای زیادی را در شهرستانها جذب سینما کرد. شخصیت سمپاتیک معلم و نحوه برخورد و تعاملش با شاگردان و چهره بیژن امکانیان بهعنوان یکی از بازیگران مهم دهه شصت، تصویری از «دبیرستان» برای سینماروهای دهه شصت ساخت که دوستداشتنی و تأثیرگذار بود.
رامین پرچمی در «ضیافت» (۱۳۷۴)
رامین پرچمی در فیلم «ضیافت» تنها کسی از رفقای دبیرستانی است که از محلهاش نمیرود و نخستین نفری هم هست که به کافه ماطاووس میآید تا به عهدی که سالها پیش با رفقا بستهاند وفادار باشد. بین شخصیتهای فیلم «ضیافت»، رامین پرچمی معلم است؛ معلمی که سطح زندگیاش از همه رفقا پایینتر است و ازدواج نکرده و راز علاقهاش به منیر خواهر عبد (پارسا پیروزفر) را هم مکتوم نگاه داشته است. در فیلمی که فرصت کافی برای پرداختن به همه حاضران در کافه ماطاووس ندارد و از نیمه دوم بیشتر بر علی یزدانی (فریبرز عربنیا) و رامین (بهزاد خداویسی) متمرکز است، شخصیت رامین پرچمی بهعنوان معلمی شریف بیشتر در یادها میماند؛ معلمی که پاسدار رفاقت است و گذشته را فراموش نکرده است.
رضا عطاران در «ورود آقایان ممنوع» ۱۳۸۹
تصویری طنز آمیز از معلم در فیلمی کمدی که پرفروش و پرتماشاگر از کار درآمد. رضا عطاران در «ورود آقایان ممنوع» تصویری از معلم در سینمای ایران به نمایش میگذارد که مسبوق به سابقه نبود. مدیر یک مدرسه دخترانه خصوصی با ورود آقایان به مدرسه خود شدیداً مخالف است، اما وقتی دبیر شیمی دانش آموزان المپیادی به علت زایمان، شش ماه مرخصی میگیرد، مجبور میشود تا یک دبیر جایگزین به دبیرستان بیاورد؛ ولی تلاش وی برای یافتن دبیر المپیاد زن در میانه سال تحصیلی بیفایده است و وی مجبور است یک مرد را به عنوان تنها گزینه بپذیرد تا از رقابت المپیاد جا نماند، اما ورود این آقای معلم مجرد و بیدستوپا، و شیطنت دختران دانشآموز، و تجرد خانم مدیر جدی و بداخلاق که تا به حال خواستگاری نداشته، باعث ایجاد اتفاقات بسیار خنده داری میشود. دختران دانشآموز دست به یکی کرده و با کمک پدر یکی از دانش آموزان، اردویی را تدارک میبینند تا این دو مجرد میانسال را در روبهروی یکدیگر قرار دهند. رضا عطاران در «ورود آقایان ممنوع» یکی از بامزهترین شخصیتهای معلم سینمای ایران را ساخته است.
منبع: همشهری آنلاین